حال و هوای خونمون
سلام قند عسلم .مامانی ماشالا روز به روز داری شیطونتر میشی و کنترل کردنت سخت تر میشه..جدیدا به هر چیزی که بتونی دست میگیری و بلند میشی.عاشق بالا کشیدن از پله ای و تا ازت غافل بشم ازشون بالا میکشی بابایی چندتایی عکس ازت گرفته که برات میزارم و خودت ببینی چه خنده دار میکشی بالاهمه مبل و آیینه و کلا چیزایی که برات خطر داشتن بردیم تو اتاق و حال و حسابی خلوت کردیم تا تو راحت باشی و خونمون تقریبا شبیه مسجد شده و جز فرش چیز خاصی توش پیدا نمیشه
عاشق اب و حمومی و تا در حموم باز باشه ابه ابه کنان سه سوته خودتو میرسونی بهش..چند روز پیش خواب بودی و من داشتم ناهار درست میکردم تا ماهیارو ریختم تو روغن و صدای جلزو ولز روغن درومد و تو فکر کردی شیر حموم و باز کردم از خواب پا شدی و هم.نطور خوابالو میگفتی ابه و میرفتی طرف حموم
هنوزم چهار دست و پا نمیری و دیگه هم بعید میدونم که بری..البته مدام به حالت چها دست و پا در میای ولی بازم سینه خیز میری با یه تغییر کوچولو..اوایل با یه دست خودتو میکشیدی جلو ولی الآن از دو دستت استفاده میکنی و انگار که شنا میری که من عاشقشششششششششششششششششششششم
خداروشکر غذا خوردنت بهتر شده و هرچی بدم با اشتها میخوری
صبحونه: فرنی و حریره بادوم با شیره خرما..زرده تخم مرغ با کره و خرما..سرلاک..شیر بیسکوییت..نون پنیر گردو ..نون کره گردو(البته هر روز یکیشیون هااا فکر نکنی همه رو با هم میخوری)
ناهار:سوپ مرغ..سوپ ماهیچه ..که قلم گوساله هم پختم و آبشو گذاشتم تو قالب تو فریزر و هربار یکی دو قالب میندازم تو سوپت..طاس کباب.کوکو سیب زمینی
عصرونه هم همون چیزای صبحونه البته تکراری نباشه
شامم دوباره غذای ظهریا پوره سبزیجات
میوه و بستنی هم خیلی دوست داری....
البته 2-3 روزی میشه که دیگه از غذای خودمونم میدم بخوری البته نمک کم میزنم و بدون ادویه
عاشق بیرون رفتنی و تا در باز میشه میدویی سمت حیاط منم بیشتر اوقات صبحونه رو تو حیاط میدم بخوری و بعد ظهر هم میذارمت تو کالسکه و میریم پارک یا با بابایی با ماشین میریم
یه تلفن لاک پشتی داری که اهنگ میزنه و خیلی دوسش داری و صبح تا از خواب بیدار میشی میری سراغش و صداشو در میاری و من و بیدار میکنی
همه دوستت دارن و حسابی هواتو دارن و تو هم حال میکنیاا البته امیدوارم در آینده باعث لوس شدنت نشه..هر بار میریم خونه بابا بزرگت (بابای بابایی)یه اسباب بازی جدید واست گرفتن و تو کلی باهاش سرگرم میشی ........مامان جونم رفته تهران پیش دایی ها هر بار زنگ میزنم میگه یه چیز جدید واست خریده توپ و جغجغه و بلوز شرت و .....