محمد صدرامحمد صدرا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

شاهزاده کوچولو

حال و هوای خونمون

1393/2/16 2:54
نویسنده : مامان انسیه
401 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسلم .مامانی ماشالا روز به روز داری شیطونتر میشی و کنترل کردنت سخت تر میشه..جدیدا به هر چیزی که بتونی دست میگیری و بلند میشی.عاشق بالا کشیدن از پله ای و تا ازت غافل بشم ازشون بالا میکشی بابایی چندتایی عکس ازت گرفته که برات میزارم و خودت ببینی چه خنده دار میکشی بالازبانهمه مبل و آیینه و کلا چیزایی که برات خطر داشتن بردیم تو اتاق و حال و حسابی خلوت کردیم تا تو راحت باشی و خونمون تقریبا شبیه مسجد شده و جز فرش چیز خاصی توش پیدا نمیشه

عاشق اب و حمومی و تا در حموم باز باشه ابه ابه کنان سه سوته خودتو میرسونی بهش..چند روز پیش خواب بودی و من داشتم ناهار درست میکردم تا ماهیارو ریختم تو روغن و صدای جلزو ولز روغن درومد و تو فکر کردی شیر حموم و باز کردم از خواب پا شدی و هم.نطور خوابالو میگفتی ابه و میرفتی طرف حموم قه قهه

هنوزم چهار دست و پا نمیری و دیگه هم بعید میدونم که بری..البته مدام به حالت چها دست و پا در میای ولی بازم سینه خیز میری با یه تغییر کوچولو..اوایل با یه دست خودتو میکشیدی جلو ولی الآن از دو دستت استفاده میکنی و انگار که شنا میری که من عاشقشششششششششششششششششششششم

خداروشکر غذا خوردنت بهتر شده و هرچی بدم با اشتها میخوری 

صبحونه: فرنی و حریره بادوم با شیره خرما..زرده تخم مرغ با کره و خرما..سرلاک..شیر بیسکوییت..نون پنیر گردو ..نون کره گردو(البته هر روز یکیشیون هااا فکر نکنی همه رو با هم میخوری)خندونک

ناهار:سوپ مرغ..سوپ ماهیچه ..که قلم گوساله هم پختم و آبشو گذاشتم تو قالب تو فریزر و هربار یکی دو قالب میندازم تو سوپت..طاس کباب.کوکو سیب زمینی 

عصرونه هم همون چیزای صبحونه البته تکراری نباشه

شامم دوباره غذای ظهریا پوره سبزیجات

میوه و بستنی هم خیلی دوست داری....

البته 2-3 روزی میشه که دیگه از غذای خودمونم میدم بخوری البته نمک کم میزنم و بدون ادویه

عاشق بیرون رفتنی و تا در باز میشه میدویی سمت حیاط منم بیشتر اوقات صبحونه رو تو حیاط میدم بخوری و بعد ظهر هم میذارمت تو کالسکه و میریم پارک یا با بابایی با ماشین میریم 

یه تلفن لاک پشتی داری که اهنگ میزنه و خیلی دوسش داری و صبح تا از خواب بیدار میشی میری سراغش و صداشو در میاری و من و بیدار میکنیخواب آلود

همه دوستت دارن و حسابی هواتو دارن و تو هم حال میکنیاا البته امیدوارم در آینده باعث لوس شدنت نشه..هر بار میریم خونه بابا بزرگت (بابای بابایی)یه اسباب بازی جدید واست گرفتن و تو کلی باهاش سرگرم میشی ........مامان جونم رفته تهران پیش دایی ها هر بار زنگ میزنم  میگه یه چیز جدید واست خریده توپ و جغجغه و بلوز شرت و .....

 

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

زهره
25 اردیبهشت 93 0:19
ای جانم صدرا خاله هر چقدر دلت خواست شلوغی کن ولی مامانو اذیت نکنی آآ
مامان انسیه
پاسخ
خاله جون ببخشید یکی از پست ها رو اشتباهی حذف کردم
خاله جوووون
29 اردیبهشت 93 13:57
عخش خاله شما چرا انقد شیطون شدی. نیم ساعت پش من بودی فقط دنبالت این طرفو اون طرفه خونه بودمو وسایل خونه رو از دستت نجات میدادم
شیوا
27 تیر 93 12:38
وبلاگ جالبی داری... اگه دوست داشتی به ما هم سری بزن...