محمد صدرامحمد صدرا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

شاهزاده کوچولو

8 ماهگیت مبارکککککککک

1392/12/25 19:15
نویسنده : مامان انسیه
140 بازدید
اشتراک گذاری

پسر نازم 8 ماه از با هم بودنمون میگذره..نمیدونی چه حس خوبی دارم.بینهایت خوشحالم که تو رو دارم .تو خیلی شیرینی..خیلی با نمکی..خیلی شیطونی.. خدایا هزار هزار مرتبه شکرت که منو لایق مادر شدن دونستی و این فرشته کوچولو رو سپردی بما.....  

سال 92 بهترین و زیباترین سال واسه من بود..عاشق ساعت 10 صبح روز 25 تیرش هستم . چقدر زود گذشت این 8 ماه....دلم واسه نوزادیت تنگ شده...اوایلش چقد همه چیز واسم سخت بود..شب نخوابی هااا..پوشک عوض کردن..گرفتن ناخن هات..حتی بغل کردنت..همیشه باید یه پپتو دورت میپیچیدم تا راحت بتونم بغلت کنم وشیر بخوری اخه خیلی کوچیک بودی..بعد از شیر خوردنم باید کلی میگرفتم و کمرتو ماساژ میدادم تا آروغتو بگیرم وگرنه دل درد میگرفتی ...با مامان جون که میبردمت حموم همش با ترس و لرز بود .میترسیدم از تو دستام لیز بخوری و بیفتی..

ولی حالا به لطف خدا جون واسه خودت مردی شدی..بجز شیر دیگه صبحانه و ناهار و شام میخوری ،سینه خیز میری و همه چی و بهم میریزی..عاشق ریخت و پاشی..خیلی زود اسباب بازیهات واست تکراری میشن و اون موقع است که دیگه میری سراغ وسایل خونه و خرابکاری کردن..عاشق لب تابی و تا ببینیش چشمات برق میزنه و به سرعت نور خودتو میرسونی بهش. و مدام رو دکمه ها میکوبی و آواز میخونی..

قبلا تا مینشستی تو ماشین خوابت میبرد ولی الآن با نهایت دقت اطرافت و نگاه میکنی و ذوق میکنی و تا حد امکان سعی میکنی که خوابت نبره...داییهات و خاله ها و عمه ها و عموهات و مامان بزرگ و بابا بزرگات عاشقانه دوست دارن و تو هم تا اونارو میبینی میخندی و  کلی ذوق میکنی و میخوای که بری بغلشون..

قبلا شبا واسه شیر زیاد بیدار میشدی و الآن یه هفته ای هست که دیگه تا 7 و 8 صبح بیدار نمیشی و مامانی هم رااااااحت میخوابه

خیلی خیلی دوست داری که باهات بازی کنیم و تمام  حواسمون به شما باشه..

یه مدته که نگاهت تغییر کرده و با چشمات  باهامون حرف میزنی..نمیدونم چطور منظورمو برسونم ..میخوام بگم که دیگه از نگاهت میفهمم که آیا گرسنته یا خوابت میاد یا دلت بازی میخواد یا............ و دیگه نیازی نیست مثله گذشته کلی گریه کنی تا من تازه بفهمم که چی میخوایلبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)